مقدمه
فصل اول:تاریخچه
فصل دوم:بررسی نمونه های موردی
مقدمه
1) مجموعه سینمایی منطقه 18
توصیف
الف ) سازماندهی فضایی:
الف – 1) موقعیت استقرار و هم جواریهای سایت
الف – 2) نام و ابعاد فضاها و درصد اشغال
الف – 3) هم جواری فضاها
الف – 4) دید و منظر
الف – 5) فضای سبز
الف – 6) کالبد و حجم بنا
ب ) سازماندهی ارتباطی:
ب – 1) دسترسیها
ب – 2) ورودیها
ب – 3) سیرکولاسیون داخلی( ارتباط داخلی فضاها )
ج ) سازه و تأسیسات
تحلیل
الف ) سازماندهی فضایی:
الف– 1) موقعیت استقرار و هم جواریهای سایت
الف – 2) هم جواری فضاها
الف – 2)جایگیری سایت در محدوده انتخابی
ورودی
دید و منظر
همجواریها
ب) سازماندهی فضایی:
ب – 1)نام و ابعاد تقریبی فضاها
ب – 2)دید و منظر و نور
ب – 3)همجواری فضاها
ب – 4)تفکیک توده های فضایی
ب – 5)ابعاد کلی توده های فضایی
ج) سازماندهی ارتباطی:
ج – 1)معرفی عوامل حرکتی
ج – 2)ورودیها
ج – 3)مسیرهای حرکتی
ج – 4)جمع بندی مسیرهای ارتباطی
د) سازماندهی مجموعه فضایی و سایت:
د – 1)گزینه اول
د – 2)گزینه دوم
د – 3)گزینه سوم
د – 4)گزینه چهارم
د – 5)گزینه برتر
ه) سایت پلان و حجم بنای اولیه
فصل ششم : طراحی
الف ) کانسپت طرح :
الف –2)فولدینگ در طرح سینمای ونکالف – 1)فولدینگ
ب ) سازه طرح :
ب– 1)پوسته
ب– 2)پوسته در طرح پروژه
ج) ارائه نقشه های طرح
د )تبیین طرح :
د– 1)زیبایی شناسی
· بنا
· سایت
د– 2)سازماندهی فضایی
· بنا
· سایت
د–3)سازماندهی ارتباطی
· بنا
· سایت
مقدمه:
"هرمکان موجود در شهر به تناسب نوع سیرکولاسیونی که در فضای اطراف خود به
وجود می آورد،شخصیت وفرهنگ مخاطبان وبالاخره تاثیرات حسی ناشی ازعملکردخود
هاله ای نامرئی پیرامون خودمنتشر می کند.این هاله نسبت به هر مکان خاص
منحصر به فرداست و هیچ دو مکان متفاوتی نمی توانندهاله هایی شبیه به هم
داشته باشند . "(1)
طرحی که پیش رو دارید ، یک مجموعه فرهنگی - تفریحی ، شامل سینما ،
تئاتر ، سالن اجرای موسیقی ، بخش تجاری ، رستوران ها و فضاهای اداری و
آموزشی است .
همانطور که می دانیم ، فرهنگ معماری مدرن به طور سیستماتیک ، فضاهای
شهری سنتی مانند خیابان و میدان را از شهرها حذف کرد و با تفکیک کاربری ها
براساس عملکردآنها ، برای هر یک ، مجموعه یا ساختمان های اختصاصی در نظر
گرفت . بدین ترتیب ، فروشگاه های کنار خیابان به فروشگاه های بزرگ و مراکز
خرید ، دفاتر قدیمی به مجموعه های اداری ، تماشاخانه ها و گالری ها به
مجموعه های عظیم فرهنگی نقل مکان کردند . این نگرش یک بعدی به پاسخگویی به
نیازها موجب شد ابنیه مدرن به محفظه هایی برای تعدادی کاربری مشخص از قبیل
کتابخانه ، سینما ، تئاتر ، موزه ، گالری و ... تبدیل شوند .
اما در سه دهه پایانی قرن بیستم ، توجه جهانیان به این واقعیت معطوف شد
که ارتباط اجتماعی پیچیده ای که به طور ضمنی در بهره وری از کاربری های
شهری شکل می گیرند و موجب جاری و تپنده شدن زندگی شهری می شوند ، به مراتب
مهم تر از پاسخگویی صرف به نیازی مشخص ، به صورت مستقیم و صریح
است.تحقیقات بسیار در دهه های70 و80 نشان دادندکه کاربری های مهم فرهنگی
اعم از سینما ، تئاتر ، موزه و اپرا و ... همه درگیر بحران اند و نمی
توانند مخارج خود را تامین کنند ، و علت اصلی این بحران بی روح بودن و
تخصصی بودن بیش از حد این فضاهاست . این تحقیقات نشان دادند که ایجاد
امکانات پیشرفته علمی و تکنولوژیکی برای پاسخگویی به نیاز مردم کافی نیست
.
تئوری های جدید موزه سازی ، که به ایجاد تغییرات در موزه های مهمی چون
"لوور" انجامید ، حاصل تجدید نظردرنگرشهای رایج نسبت به این نوع فضاها
بودندودر عمل اثبات کردند که تلفیق کاربری های جذاب عادی می تواند در
موفقیت یک موزه نقش مهمی ایفا کند.
هم اینک فضاهای جدید ، خواه علمی ، خواه هنری ، دیگر مکان هایی
نیستند که فقط افراد علاقه مند ، با اهداف مشخصی ، به آنها رجوع کنند،
بلکه فضاهایی برای گذران اوقات فراغت اند که در عین حال آشنایی مردم را با
مضامین جدی و اصلی نیز امکان پذیر می نمایند . در واقع ، امروزه تمایل
پذیرفته شده ، در هم آمیختن فعالیت های فرهنگی و علمی با تفریح ،
سرگرمی و برخوردهای اجتماعی است .
پیشینه فضاهای شهری درایران حاکی ازآن است که ایرانیان بسیارپیش
ازاروپاییها به محاسن تلفیق کاربری های گوناگون در قالب مجموعه ای واحد پی
برده اند.کتابخانه ها ، مساجد ،مدارس، بازار ، حسینیه ها و تکایا ، همواره
به عنوان اندام های یک ارگانیزم واحد ، به هم مربوط بوده اند و کاربری های
عمومی شهرنه به صورت ساختمانهای مجزای قرارگرفته در فضاهای بیرونی میدان و
خیابان ، که به عنوان اجزا و درونهای مجموعه ای بزرگ به شمار می آمدند
.(2)
معماری،معمولابرای جوابگویی به مجموعه شرایط موجود ، متصورطراحی ) و
محقق (ساخته) می شود . ماهیت این شرایط ممکن است صرفا عملکردی ، یا به
درجات مختلف بازتاب مقاصد اجتماعی ، اقتصادی ، سیاسی و حتی مسائل احساسی و
ایده آلیستی باشد ؛ در هر صورت فرض بر این است که مجموعه شرایط موجود (
یعنی مساله ) در حد قابل قبول نبوده و مجموعه شرایطی جدید ( یعنی راه
حل ) مورد نیاز است . پس خلق معماری همان عملکرد حل مساله یا روند
طراحی است .(3)
روندی که در این مجموعه با هدف رسیدن به راه حل مناسب طی شده است بدین شرح است :
1) فصل اول : تاریخچه مختصر معماری تئاتر و سینما
2) فصل دوم : بررسی دو نمونه ساخته شده از مجموعه های سینمایی . این دو
نمونه تعمدا با تفاوت بارزی در کالبد حجمی بنا انتخاب شده اند ؛ یکی
مجموعه ای در یک بلوک ساختمانی و دیگری مجموعه ای شامل چندبلوک ساختمانی
دریک سایت،که هردومجموعه کاربری مشابهی دارند .
آنچه که از این بخش استخراج می شود نکات مثبت و منفی در هر یک از این
طرح ها است تا بتواند راه گشایی برای طرح مجموعه تفریحی ونک باشد .
3) فصل سوم : استانداردها . باید توجه داشت که این استانداردها ،
استانداردهای مصوب در کتب مرجع معماری و نیز سازمان مدیریت وبرنامه ریزی
کشور ایران است که عینا ملزم به اجرای این موارد در طراحی می باشیم .
آنچه از این فصل و فصل دوم حاصل می آید مجموعه ای از ارجحیت
هاست که در روند شکل گیری برنامه فیزیکی طرح موثر خواهد بود .
4) فصل چهارم : از این فصل وارد قطعه زمین مورد نظر خود و سایت طراحی شده و
به توصیف و تحلیل وضع موجود می پردازیم تا نحوه دسترسی ،موقعیت قرارگیری
بنا و ... روشن شود .
5) فصل پنجم : برنامه فیزیکی ، روند و مقصد این فصل در مقدمه آن شرح داده شده است .
6) فصل ششم : طراحی
سعی بر آن است که مراحل روند طراحی به درستی طی شود و امید است که در نهایت ، راه حل صحیح ، منجر به پاسخی صحیح در مقصد شود .