بخشی از مطالب:
مقدمه
تنها فضا است که معماری را می سازد یا آنرا به ادراک در می آورد . فضای
موجود دارای ادراک و احساس است که نسبت به جهان واکنش نشان می دهد . این
فضا تنها بوسیله تعقل درک نمی شود ، چرا که فضای معماری می بایست بوسیله
فضایی نیز درک شود. حرکت فضا جهات دیدی متعددی می دهد که حرکت طبیعی نور ،
باد، باران، یا حرکات طبیعی انسان در آن انباشته می گردد.
به این شکل انسان با معماری مرتبط می شود و معماری از طریق حضور مادی اش ،
حکم واسطه ای را دارد که می تواند عواملی مانند اقلیم و تاریخ را که شکل
غیر محسوس دارند انسجام بخشد.
معمار سنتی با فضامندی ، فرم را در دست گرفته و با فرم های هندسی ساده ،
تنوع گرایش ها و احساسات را ارائه می دهد . قصد نهائی معمار ، نه بیان
داشتن ، بلکه آفرینش فضاهای نمادینی است که بر مادیت استوارند.
معماری تنها به کار بستن فرم ها نیست . معمار معتقد است که علاوه بر این ،
معماری ساختن فضا و بالاتر از همه ساختن یک مکان (Place) است که چونان
شالوده فضا عمل می کند . قصد معماری در ابتدا کشمکش با سایت و از این طریق
بدست آوردن
چشم اندازی از معماری چونان مکانی مشخص در دل طبیعت است.
معماری به مثابه نمادی از خرد انسانی، طبیعت را استعلا می بخشد . نمادی که دارای استقلال پیشنهادی است.
پیشگفتار
شاید به ندرت هنری یافت که به اندازه معماری با زندگی مردم پیوند داشته
باشد . هنر معماری از بارزترین جلوه های فرهنگ هر قوم و هر دوره تاریخی و
نمایشگر گویای فضای زیست آدمی است.
این هنر در گذشته تابع اصول و ضوابط کمابیش و معین و شناخته شده ای بود و
پیوندی استوار و نا گسستنی با فرهنگ جامعه و الگوهای رفتاری داشت ، به همین
سبب سبک معماری هر دوره ، انعکاسی از فرهنگ و هنر آن دوره محسوب می شد و
دگرگونیهایی که در سایر عرصه های زندگی و هنر به وقوع بذر این منوال بین
سبک های گوناگون معماری رابطه ای چنان استوار وجود دارد که مرز بندی بین
آنها دشوار به نظر می رسد.
تحولاتی که از آغاز قرن حاضر شروع شد ، موجب گسیخته شدن رشته های استوار
بین برخی از مظاهر و جلوه های زندگی با فرهنگ جامعه شد و در نتیجه روندی که
از مظاهر تمدن و فرهنگ غرب اقتباس شده بود و روز به روز گسترده تر می شد ،
معماری سنتی نیز از حرکت باز ایستاد و در بسیاری از عرصه ها ، پیش از آنکه
فرصت و امکان انطباق با تکنولوژی و شرایط جدید را بیابد، مورد بی توجهی
قرار گرفت و به سبب آنکه اطلاعات و نظریه های مربوط به معماری ، سینه به
سینه انتقال می بافت ، به تدریج با از میان رفتن نسلی از هنرمندان معمار و
کسانی که با این عرصه آشنا بودند ، بسیاری از اطلاعات و نظریه های مربوط به
هنر معماری ایران از میان رفت.
تهاجم فرهنگی و خود باختگی حاصل از رویارویی هنر و معماری ایران با مغرب
زمین نه تنها تداوم یافته است بلکه روز به روز گسترده تر نیز می شود و
تلاشهای انجام شده از سوی هنرمندان و پژوهشگران هنوز به نتایج مطلوب نرسیده
است.
آموزش معماری یکی از مهم ترین مباحث در زمینه معماری امروز در ایران به شمار
می آید ، زیرا در دوره ای هستیم که مسائل و امکانات بسیار متنوعی در زمینه
معماری مطرح شده است که دربسیاری از عرصه ها در عمل با آنها مواجه هستیم ،
بدون آنکه اهداف و برنامه های آگاهانه و اندیشه شده ای درباره آنها داشته
باشیم . به عنوان مثال ، شمار دانشکده های معماری در دو دهه اخیر افزایش
چشمگیر و ناباورانه ای داشته است ، و هر کدام از آنها صدها دانشجو دوره
آموزشی را طی می کنند ، در حالیکه شاید بدون اغراق بتوان اظهار داشت که در
بسیاری از آنها بحث وبررسی کافی درباره اهداف و روشهای آموزشی صورت نگرفته و
فعالیتهای آموزشی به طور کوتاه مدت به پیش رانده می شود ، بدون آنکه
درباره نتایج و پی آمدهای آن بررسی و اندیشه کافی صورت گرفته باشد .
دانشکده های قدیمی تر نیز همچنان به راه خود ادامه می دهند ، بدون انکه
ثمره و بازده روشهای آموزشی خود را در مسیری که طی کرده اند به طور اساسی
مورد ارزیابی قرار دهند.
اهمیت و حساسیت آموزش معماری نسبت به برخی از دیگر تخصص ها در این است که
در این رشته نمی توان به سادگی مانند رشته هایی مثل علوم طبیعی یا رشته های
فنی و مهندسی نسبت به انتقال دانش و تجربیات حرفه ای اقدام کرد ، زیرا از
یک سو اهداف مسئولان و برنامه ریزی های هر واحد آموزشی و از سوی دیگر آگاهی
و کارآیی کادر آموزشی نسبت به اهداف علمی و آموزشی بسیار اهمیت دارد.
در یک نگاه اجمالی می توان برخی از مباحث مهم و بنیادی آموزش معماری در ایران را به چند گروه به شرح زیر نام برد:
۱- اهداف و گرایش ها
۲- روش ها و برنامه ها
۳- محتوا و اطلاعات پایه
۴- پژوهش
۵- مدیریت آموزشی و پژوهشی
۶- اساتید و مدرسان
۷- دانشجویان
۸- فضا و امکانات آموزشی
۹- ارتباط معماری با نیازهای اجتماعی
۱۰- کارفرمایان و مردم
اغلب دانشکده ها و مراکز آموزش در ایران تا سه دهه پیش ، گرایش و هدف
آموزشی نسبتاً مشخص و آشکاری داشتند . برای نمونه می توان به دانشکده
هنرهای زیبا در دانشگاه تهران اشاره کرد که از ابتدا با توجه به روش آموزشی
بوزار فرانسه شکل گرفت و به کار خود ادامه داد و به همین سبب رشته هایی
چون هنرهای تجسمی ، موسیقی و تئاتر نیز در کنار معماری شکل گرفت. در حالیکه
برخی از دیگر مراکز آموزشی معماری با گرایش به مهندسی ساختمان یا با گرایش
به طراحی و برنامه ریزی شهری پدید آمدند، بدون آنکه رشته های هنری را در
کنار معماری قرار دهند. اما تقریباً از دو دهه پیش که شمار مراکز آموزش
معماری به صورت چشمگیری افزایش یافت، اهداف و گرایش های بیشتر آنها نامشخص و
نا معین بود و بسیاری از این گونه ها مراکز هنوز نیز چنین هستند ، در
حالیکه به ظاهر همه مراکز آموزش معماری با گرایشها و اهداف گوناگون از یک
مجموعه سرفصل دروس استفاده می کنند و بسیاری از دانشجویان آگاه نیستند که
متناسب با چه هدف و گرایش آموزش می بینند.
در برخی از مراکز آموزشی در زمینه روشها و برنامه های آموزشی ، خط مشی روشن
و برنامه ریزی شده ای وجود ندارد و گاه متناسب با تغییر یک یا چند نفر در
کادر مدیریت، روشها نیز دگرگون می شود و جالب تر از آن ، وجود روشها و
برنامه های گاه متفاوت و یا مغایر در کنار یکدیگر به صورت اتفاقی نه برنامه
ریزی شده است و این نکته در بسیاری از موارد سبب سردرگمی دانشجویان می
شود.
محتوا و اطلاعات موجود در دروس گوناگون کمتر از سوی یک گروه آموزشی یا
پژوهشی مورد ارزیابی قرار می گیرند و در نتیجه برخی از دروس در طی بیش از
دو یا چند دهه ارائه می شوند بدون آنکه نتایج و تاثیر آن مورد بازبینی و در
نتیجه محتوای دروس در صورت لزوم مورد تجدید نظر قرار گیرد. در ضمن نحوه
ترکیب و تحلیل اطلاعات گوناگونی که در دروس مختلف به ویژه دروس نظری به
دانشجو ارائه می شود و ارتباط آن با طراحی معماری در بسیاری از موارد برای
دانشجویان مبهم باقی می ماند و در نتیجه غالباً سودمندی دروس مذبور به حد
مطلوب نمی رسد.
آموزش دروس نظری در دانشگاه هنوز به طور عمده با تکیه بر حافظه صورت می
گیرد و تنها در موارد خاص و اندک به صورت نقادانه و محققانه به مباحث و
موضوع های آموزشی توجه می شود واین نکته سبب شده که طی شصت سال آموزش
دانشگاهی در زمینه معماری ، منابع و متون تالیف شده به اندازه کافی نداشته
باشیم و نه تنها هنوز
به طور عمده در بسیاری از زمینه های نظری و نیز تجربه منابع غربی وابسته
هستیم ، بلکه نتوانسته ایم روشهای اندیشه روزانه ، پژوهشگرانه و خلاقانه را
بکار بریم و ذهن دانشجویان را به صورت خلاق بارور کنیم . متاسفانه پژوهش
به صورت واقعی و محتوایی هنوز جای مناسبی در نظام آموزشی نیافته است.
مدیریت آموزشی از موضوع های بسیار مهمی است که تاثیر قابل ملاحظه ای بر
روند فعالیت های آموزشی و پژوهشی یک مرکز آموزش معماری دارد و در صورتی که
مدیریتی علمی ، آگاه و توانا در یک مرکز آموزشی وجود داشته باشد ، با اجرای
روشهای مناسب امکان توسعه و پیشرفت آموزشی در هر شرایطی به طور نسبی وجود
دارد ، در حالیکه اگر مدیریت مناسبی وجود نداشته باشد ، پیشرفت و توسعه
آموزش با وجود امکانات متعدد ، به دشواری صورت خواهد پذیرفت.
حضور مدرسان و اساتید پویا ، علاقمند ، مجرب و استفاده درست از آنان از
ارکان مهم هر نظام آموزشی است. روابط صحیح آموزشی ، انتخاب درست افراد ،
امکان ارتقاء افراد و توجه به کیفیت فعالیت آموزشی و پژوهشی و نیز نیازها و
مسائل آنان و حاکم بودن ضوابط علمی و کاری به جای روابط غیر علمی از
مواردی است که تاثیر مهمی در نظام آموزشی دارد . مسائل متعددی در این زمینه
در ایران وجود دارد که باید امیدوار بود به تدریج به راه حلهای مناسب برای
حل آنها دست یافت.
دانشجویان از دیگر ارکان مهم نظام آموزشی هستند که توجه به خواسته های آنان
و فراهم آوردن امکانات لازم برای آنان مهمترین هدف یک برنامه آموزشی است.
خوشبختانه عموم دانشجویان ایرانی بسیار علاقمند و کوشا تلاش می کنند و با
امکانات بسیار اندک ، غالباً آثار بسیار خوب و عالی خلق می کنند . متاسفانه
باید اظهار کرد که نظام و امکانات بیشتر مراکز آموزشی به صورت مطلوب
پاسخگوی نیازها و خواسته های دانشجویان نیست و اقدام های کیفی و کمی
فراوانی باید صورت گیرد تا از نسل امروز برای توسعه آتی کشور بتوان به
بهترین شکل مناسب بهره برد. در نحوه انتخاب دانشجویان معماری نیز مشکلات
فراوانی وجود دارد که از مهمترین آنها توجه داشتن به توانایی ها و علاقه
مندیهای هنری داوطلبان در کنکور است که این نکته برای برخی ار آنان دشواری
هایی پدید می آورد که پیش بینی های لازم برای رفع آنها صورت نگرفته است.
دو موضوع آخر یعنی فضا و امکانات آموزشی و نیز ارتباط آموزش معماری با
نیازها و خواسته های کنونی و آتی جامعه از نکاتی هستند که در بسیاری از
مراکز آموزشی به شکل مطلوب مورد توجه و بررسی قرار نگرفته اند و به ویژه
آخرین موضوع یعنی ارتباط آموزش معماری با نیازها و خواسته های جامعه نکته
مهمی است که آثار بی توجهی به آن در صحنه های اجرایی و نیز در مراکز حرفه
ای قابل مشاهده است.
آشکار است که برای بهبود آموزش معماری نه تنها لازم است تجربیات و روشهای
موجود در ایران ، بلکه تجربیات و نظریه های موجود در کشورهای دیگر را مورد
بحث و بررسی قرار داد. هدف از انتشار این اثر نیز توجه به تجربه ها و
اندیشه عده ای از صاحب نظران غیر ایرانی و تجریبات مراکز آموزشی و روند
آموزش در خارج از ایران است و آن را باید گامی کوچک در راهی دشوار و طولانی
به شمار آورد که افزون بر آنکه در یک گستره کلی ، عام و ممتد سودمند است ،
و برای افزایش آگاهی فردی معماران و دانشجویان معماری نیز خالی از فایده
نیست.
بیان مساله
معماری یک توانایی است که در طول تاریخ به همراه ساخته شدن کشف شده و آن
توانایی عبارت است از نظم دهی خلاق فضا . معماری مدرن بخشی از توانایی
معماری است که تجلیات آن حدوداً از اواخر قرن نوزدهم آغاز شده و هم اکنون
قسمتی از توانایی جهان معماری به شمار می آید و همچون معماری مبتنی بر سنت ،
قابلیت آن را یافته که مورد تعریف مجدد معماران معاصر قرار گیرد امروز
معماران چون ریچارد میر ، طراح و سازنده مجموعه های فرهنگی و موزه های هنری
بر سنت معماری مدرن آثار خود را خلق می کند . درباره به در آمدن مدرن هیچ
حکم قاطعی نمی توان صادر کرد. دائره المعارف ها همواره با احتیاط آن را یک
جنبش می خوانند و در ایران آن را نهضت معماری مدرن نیز ترجمه کرده اند.
دایره المعارف مک گروهیل ویژگی اصلی معماری قرن بیستم را چندگانگی آن ذکر
می کند به نظر می رسد که تاریخ هنرشناسان هم عصر با معماری مدرن از این
نهضتی که معلوم نیست هنوز ادامه دارد یا نه چندان دلخوش نیستند. ژورنالیست
ها و نقادان معماری نیز در سه دهه گذشته با تکیه بر چند عارضه مرگ و زایش
معماری های جدید تری را اعلام کرده اند و دانشگاهها نیز کاملاً حیران شده
اند که پس کدام سبک را تدریس می کنند؟
دایره المعارف مگ گردهیل در درون جنبش مدرن نزدیک به بیست سبک را بر می
شمرد که چند تایی با روایت مجلا گذشته آن هم راویانی خلاق چون رایت و
لوکوربوزیه معماری خود را خلق کرده اند و چند تایی بیشتر از گذشته فاصله
گرفته و به دنبال چیز دیگر ، معماری خود را بتیان نهاده اند و برخی به کلی
قدم در راه بی گذشته نهاده ا ند.
بدین ترتیب در معماری معاصر مانند سایر دوران ها چند جریان معماری به طور
همزمان آرایش و پیرایش فضا را بر عهده گرفته اند . جریان هایی که ضعیف تر
شده و به حاشیه رفته اند . معماری مبتنی بر سنت معماری مبتنی بر تاریخ و
معماری مبتنی بر بوم هستند و جریان هایی که از حیات بیشتری برخوردارند
معماری مبتنی بر نوآوری
می باشند که برخی از آنها نو آوری خود را با نوآوری ها گذشته آمیخته اند و
برخی در ارائه نوآوری تام دارند . اما مهم ترین پدیده ای که در جنبش معماری
مدرن اتفاق افتاد و هم اکنون از همه جریان های معماری در کشور ، قوی تر
است ، ساختن بدون معماری است.
با حاکم شدن ساختمان سازی که عبارت است از ساختن بدون معماری مدرن نیز
همانند هم دستاوردهای گذشته معماری از صحنه شهرها خارج شده و خیابان را
سراسر ساختمان بدون معماری فرا گرفته است.
تا آنجا که بحران چگونگی مدرن شدن و معاصر شدن شهرهای ما معماری مدرن نیست،
معماری مبتنی بر سنت هم نیست . بحران ما در معماری ساختمان سازی است. سایر
کشورها نیز در گیر این بحران شده اند. تقریباً در اکثر کشورها و کلان
شهرهای معاصر ، ساختمان سازی حکمران مطلق العنان فضاهای شهری و حتی فضاهای
روستایی است . تهران و بسیاری از مراکز استانها و در شهرهای کوچک و بزرگ
کشور ما
نمونه های بارزی از تسلط و اقتدار ساختمان سازی به شمار می آیند . شاید
بتوانیم با تجربه های مشترکی که همه ما از فضاهای معاصر شهر تهران داریم ،
درد و رنج ناشی از ساختمان سازی را بهتر بفهمیم.
به نظر می رسد کشورهایی که پیشتر اول تحولات معماری هستند کمتر از ما مقهور
ساختمان سازی شده اند. مبارزه ای بی امان در تمامی سطوح در حال انجام است
در دانشگاهها ، در انجمن های صنفی ، در موسسات حرفه ای در مراکز تصمیم گیری
، در شهرداری ها و انجمن های شهر ، در مجامع انتشاراتی و تبلیغاتی در همه
جا در مقابل ساختمان سازی قد علم کرده اند . پست مدرنیزم اساساً به عنوان
جریان مبارز در مقابل ساختمان سازی ظهور کرد و نه در مقابل معماری مدرن ، و
خود بخشی از جنبش مدرن به حساب می آید و همانند همه جریانات نو تاریخگرا و
نو سنت گرا چند صباحی چهره شهرها و فضاها را دگرگون کرد.
آنچه عیان است بناهایی که چه بسیار ساخته می شوند و هرگز وارد ساحت معماری نمی شوند.
پست مدرنیزم نیز با تکیه بر عناصر نمایشی و افراط در کاربرد آنها از معماری
دور شد و از ساختمان سازی مستحیل ، اما پسند عام و ذائقه همه ما را به شدت
تحریک کرده و این تحریک در کشور ما هنوز ادامه دارد.
اگر با دید عبرت به بناهایی که تا حدود سالهای ۱۳۰۰ تا ۱۳۲۰ در ایران ساخته
شده اند و بناهایی که امروز ساخته می شوند نگاه کنیم به فراست در می یابیم
که در آن بناها ، فضا، معلوم،محسوس و انعکاس بلافصل مفاهیم ، خواسته ها و
حالات انسانی بود. اگر مبتنی بر سنت می ساختیم مجد سپه سالار نتیجه اش بود ،
اگر مبتنی بر تاریخ می ساختیم کاخ شهربانی حاصل می شد اگر مبتنی بر بوم می
ساختیم، شمس العماره کاخ دادگستری، وزارت خارجه و موزه ایران باستان ساخته
می شدند.
خواه معماران این بناها اطریشی، بودند یا آلمانی یا فرانسوی ، معماری
ایرانی شکل می گرفت و در این معماری فضا و شیوه زندگی هر دو به هم ترجمه می
شدند و به هم قابل تبدیل بودند.
اما در بناهایی نیم قرن اخیر آنچه بیشتر محسوس است ، فضاهای تک عملکردی ،
بیرون زدگی سازه ها و سیستم های تاسیساتی ، تعیین کنندگی اشیاء و مبلمان
است و آنچه کمتر محسوس است فضاهاست.
یعنی اگر پیش تر رابطه انسان / فضا رابطه ای دو طرفه ، محسوس و بلافصل بود،
اکنون در حد فاصل انسان و فضا چیزهایی قرار گرفته اند که این رابطه را با
واسطه
کرده اند . به عنوان مثال در حال حاضر مراد از آشپزخانه مقداری کابینت و
وسیله دستگاه و ماشین است . مراد از نشیمن تعدادی مبل و صندلی است و مراد
از نهارخوری حتماً میز است و تعدادی صندلی و تقریباً بدون تردید مرادمان از
حریم خصوصی ، اطاق خواب است و اطاق خواب بدون تخت خواب بی معناست و خنکی
را در پنکه و کولر و گرما را بخاری و شوفاژ جستجو می کنیم و آرامش را در
دوش گرفتن ، دراز کشیدن و چای نوشیدن و شنیدن موسیقی ، دیگر ما به ازاء
فضایی همه حالاتمان را در چیزهایی غیر از فضا عمدتاً در اشیاء جستجو میکنیم
. چشم انداز را هم دیگر از پنجره های اطاقمان توقع نداریم ،
همین قدر که نوری بتابد یا هوایی بیاید یا حتی این ها هم نباشد همین قدر که
بدانیم در پشت پرده ها شیشه ای در قاب قرار گرفته کافیست. ساختمان سازی
ذائقه فضایی همه ما را سرکوب کرده است . درست است که ساختمان با عوامل
کالبدی یعنی مصالح ایستایی و عملکرد شکل می گیرد ، لیکن اگر عوامل زمینه
ساز اقتصاد و سیاست بر اساس اقتداری که در جامعه کسب می کنند به معماری
اجازه بروز ندهند، ساختمان تا زمانی که پا بر جاست فقط ساختمان باقی می
ماند و به مرحله معماری وارد نخواهد شد. با عواملی چون ایستایی و عملکرد می
توان ساختمان ساخت اما برای رسیدن به مرحله معماری می بایست روحیه و حالت
را با ساختمان ترکیب کرد . به عبارت دیگر می بایست فضا را به عنوان عمل
اصلی معماری ، تشخیص ، تسلسل و تنوع بخشید . این مقولات و مقولات دیگری که
به روح بنا وابسته هستند اگر به عنوان ارزش در ساختمان مطرح شوند، ساختمان
وارد ساخت معماری خواهد شد و معماری با این مقولات شروع می شود و حدی هم
برای هر چه معمارانه تر شدن فضا و بنا وجود ندارد ولی اگر عواملی چون
سودآوری در اقتصاد و رضایت دادن به حداقل ها در سیاست عمده شوند ، هرگز
معماری امکان بروز نخواهد یافت اگر اقتصاد و سیاست معماری را مقدم نشمارند و
معماران، اقتصاد و سیاست را بر معماری ترجیح دهند در گسترش شهرها ساختمان
سازی مقدم بر معماری خواهد بود ساختمان سازی همه عناصر بنا را تا حد یک شی
تحلیل می دهد. دیوار فقط دیوار است ، سقف فقط سقف است، نور فقط روشنایی است
ارتفاع تا حد قد و قواره آدمی تعیین
می شود و ابعاد و اندازه فضاها را اشیاء تعیین می کنند. در ساختمان سازی
بناها یکسره به کالای مصرفی بی دوام بدل می شوند. ساختمان سازی نیازهای
آدمی را آنی و میرا ، محدود و واحد می بیند ، در ساختمان سازی نیازها
عمدتاً بیولوژیک هستند در ساختمان سازی بهترین حالت مکان را اقلیم و مصالح
را با بازار تعیین می کنند و زمان امروز است و کمی جلوتر ، لحظه های گسسته
از دیروز و امروز و جدا از فردا.
بدین ترتیب هر چه امروز ساخته می شود معماری نیست و همه ساختمان های معاصر
را نمی توان به معماری مدرن نسبت داد یا هرگونه الهام از تاریخ را به پست
مدرنیزم.
می بایست بین تقلید از گذشته و همچنین تقلید از نو آوری تمایز قائل شد. در
حال حاضر براساس بر هم خوردن تعادل بین ساخت های زمینه ساز ، کالبد و فضائی
معماری ، معماری به صحنه های سوم و چهارم تصمیم گیری انتقال یافته و به
بیرون از صحنه شهر پرتاب شده به نحوی که در شرایط حاضر پاسخ به فضا و بنا
را اقتصاد و سیاست بهره گرفته اند و نه معماری.
با عمده شدن ساختمان سازی آنچه حاصل شده بی ارج شدن معماری ، از اعتبار
افتادن و بی قدرت شدن جمع معماران است تا آنجا که ما معماران تحصیلکرده به
عنوان معمار از دانشگاهها بیرون می آئیم اما در شهرها ساختمان می سازیم .
علت این همه قصور را بر گردن ضوابط و معیار ها، کج فهمی کارفرما و کاستی
های اجرا می اندازیم و دست آخر آنچه ساخته می شود معماری مدرن یا مدرن شدن
معماری شهرها قلمداد
می شود و معماری مدرن بر سکوی مجرمیت ردیف اول نشانده می شود.
اگر می پرسیم چرا ما معماری خودمان را نداریم ؟ پاسخ می شنویم که : چون
معماری مدرن خود را بر ما تحمیل کرده است و یا چون در دانشگاهها ، معماری
ایران تدریس
نمی شود یا چون کارفرما عمدتاً با مسائل اورژانسی و کم پولی و یا خلاء
تصمیم گیری مواجه هستند- و یا چون تکنولوژی نداریم و پاسخ هایی از این
قبیل.
تا حوالی سالهای ۱۳۰۰ تا ۱۳۲۰ ، صاحب معماری بودیم و جلوه های تازه ای از
معماری مدرن را تجربه می کردیم . در همه اعصار تاریخ گذشته نیز از همه جهان
کسب فیض می کردیم، بی تعصب و همچنان هنرمندانه می ماندیم.
داریوش پی از استعانت از خدای بزرگ ، اهورا فردا می گوید این کاخی که من در
شوش بنا کردم تزئینات آن از راه دور آورده شده ، چندان خاک کنده شد که من
به بستر آن رسیدم ، پس از آنکه زمین حفر شد آن را باریک درست در بعضی جاها
تا به ۴۰ ارش در برخی تا ۲۰ ارش باریک انباشته اند. کاخ بر ری این ریگها
بنا شده و حفر زمین و انباشتن محل آن باریک درشت و قالب گیری آجر ، کار
بابلیان بود، که آنرا انجام دادند، چوب صدر را از کوه موسوم به جبل لبنان
آورده اند. قوم آشور آن را تا بابل آوردند و از بابل تا شوش کاریان و
ایوانیان آن را حمل می کردند.
چوب میش مکن از گنداره و کرمان حمل شد. طلائی که در اینجا به کار رفته از
سارد وبلخ آورده شده ، سنگ لاجرود و عقیق را که در اینجا استعمال شده از
خوارزم آورده شده ، عاجی که به کار رفته از حبشه ، هند و رخج حمل شده ،
ستون های سنگی که اینجا کار گذاشته شده از شهر بنام در عیلام آورده شده ،
هنرمندانی که سنگ را حجاری
کرده اند ایونیان و ساردسیان بودند. زرگرانی که طلا را کار کرده اند مادی و
مصری بودند. کسانی که ترصیع کرده اند از مردم سارد و مصریان بودند و اینجا
در شوش دستور ساختن بنائی با شکوه داده شد و آن بطرزی عالی تحقق یافت.
اما امروز چی به جای ترویج مفهوم سکونت ، مسکن حداقل عمده شده است. به جای تثبیت شهریت تفکیک زمین حاکم شده است.
آنجا که دموکراتیک رفتا می کنیم و مسابقه می گذاریم هیئت ژوری برنده را اعلام
می کنند پس از چندی طرح برنده کنار گذاشته می شود و طرح های بعدی برای ادامه کار دعوت می شوند.
آنجا که می خواهیم هنر و معماری پیروز شوند، طرحی که سالهاست تائید شده می
پذیریم که دوباره به ماسبقه گذارده شود و ما معماران در ان شرکت می کنیم.
آنجا که تمام فضای سیاسی بر توسعه گسترش معماری اسلامی بسیج می شود ساختمان
میلاد و ساختمان رفاه در میدان آرژانتین ساخته می شود . آنجا که آکادمیک
رفتار می کنیم و دانشگاه هنر و معماری تاسیس می کنیم ، بناهای تازه را بر
سبک ساختمان سازی
می سازیم . آنجا که شهرداری ساختمان می خواهد و آن هم یک ساختمان مذهبی ، مسجد پارک لاله را می سازیم.
آنجا که با زنده ترین و تاریخی ترین آثارمان روبرو می شویم ، نمونه مشهد و
اطراف حرم و بازار رضا نتیجه می شود. آنجا که شهرسازی می کنیم بافتهای
تاریخی و میراث فرهنگی را می شکافیم و بر هم می زنیم آیا معماری و معماران
مدرن اینها را به ما
آموخته اند؟
به هر صورت نه مشکل فکری هست ، نه مشکل هنری ، نه مشکل صنفی ، نه ادراک
حرفه ای ، نه تشکل سیاسی و نه شهامت خطا و نه انصاف به اینکه خود را مجازات کنیم.
هیج جامعه ای چنین فجیع به کشتن معماری برنخاسته که ما در عرصه شهرمان به ساختمان سازی نشسته ایم.
پروپزال
هر انسانی از ابتدای روز که چشم باز می کند ، در تمام طول شبانه روز با معماری مواجه می شود و با آن زندگی می کند.
صبح که چشم باز می کند معماری داخل فضا و محیط اطراف را می بیند ( سقف،
دیوار، در و….) از محل سکونت خود که بیرون می آید با نمای شهری ، خانه ها ،
فضاسازی های معماری روبرو می شود و هرکجا که برود معماری در آن دخالت
دارد.
بنابراین یک معمار می تواند در زندگی افراد تأثیر بسزایی داشته باشد و می تواند فضاهایی را خلق کند که انسان را تحت تأثیر قرار دهد.
یک معمار مسئولیت فراوانی دارد ، باید مسائل روز را مطالعه کند و راه
حلهایی پیشنهاد دهد و موقعیت محیط اطرافش را به زبان معماری تفسیر کند.
معماری در یک کار جمعی همه کارگران خلاق از صنعت گر ساده تا هنرمندان
متعالی را وحدت می بخشد بدین دلیل بنیادهای آموزش جمعی باید به اندازه کافی
گسترده باشند تا گسترش هر نوع استعدادی را اجازه دهند.
پیشرفتهای معماری زمانی در جامعه ای دوام می یابد که ضمن حفظ هویت های خود
ساختار تفکرات بشری در هر جامعه را به بهترین نحو ممکن سازماندهی کند و در
عین حال خود را در چهارچوب اصول حاکم بر آن جامعه منطبق کند.
توسعه و پیشرفت در درجه اول قبل از آنکه امری اقتصادی یا فنی و یا حتی
سیاسی باشد امری اجتماعی فرهنگی و انسانی است . تربیت نیروی انسانی، رشد و
اعتلای فرهنگی ، بهبود روانی و بالا بردن توان علمی و دانش اجتماعی
عالیترین سرمایه و همچنین پر قدرت ترین و قابل اعتماد ترین روش توسعه است ،
به این ترتیب از آنجا که به کار افتادن سایر اهرمهای توسعه در گرو رشد و
شکوفایی و اعتلای شخصیتی و ذهنی و رفتاری مردم است.
فهرست مطالب:
مقدمه
پیشگفتار
بیان مسئله
پروپزال و اهداف
روش تحقیق
فصل اول مطالعات پایه
۱- کانون
۱-۱- تعریف کانون
۱-۱-۱- کانون های باختری
۱-۱-۲- کانون های خاوری
۲- معماری
۲-۱- معماری (مسئله یا پاسخ)
۲-۲- معماری چیست؟
۲-۳- جامعه و سبک شناسی معماری
۲-۳-۱- پرسشهای اولیه
۲-۴- معماری هنر معنی دادن به فضا
۲-۵- معماری به مثابه هنری مولد
۲-۶- معماری سبز چیست؟
۳- معمار
۳-۱- معماران و معماری
۳-۲- مسئولیت معمار
۳-۳- نفوذ معمار
۳-۴- کوتاهی معمار
۳-۵- مفهوم معماری از دید معمار
۳-۶- مسئله لاینحل معمار
۳-۷- اخلاق حرفه ای
۳-۷-۱- خشت اول
۳-۷-۲- سلسله مراتب نیازها
۴- جوان
۴-۱- جوانان در جامعه امروز
۴-۲- مفهوم نوجوانی و جوانی
۴-۳- طبقه بندی نیازهای جوانان
۴-۳-۱- نیازهای جسمانی
۴-۳-۲- نیازهای روانی
۴-۳-۳- نیازهای زیستی
۴-۴- انگیزه پیشرفت زمینه ای برای معماران جوان
فصل دوم مطالعات تکمیلی
۱- تاریخچه آموزش عالی در جهان
۲- تاریخچه آموزش عالی در ایران
۲-۱- ایجاد دارالفنون
۲-۱-۱- رشته درسی دارالفنون
۲-۲- انگیزه های ایجاد دانشگاه تهران
۲-۲-۱- تأسیس دانشگاه
۲-۲-۲- رشته ها و دانشکده های بنیادی دانشگاه تهران
۳- سیاست های کلی آموزش
۳-۱- سیاست کلی در آموزش عالی
۴- ویژگی های عمومی پردیس دانشگاهها و موسسات آموزش عالی
۴-۱- انواع پردیس
۴-۱-۱- پردیس پراکنده داخل شهر
۴-۱-۲- پردیس مجتمع چند یاخته ای داخل شهر
۴-۱-۳- پردیس تک یاخته ای داخل شهر
۴-۱-۴- پردیس مجتمع خارج شهر
۴-۲- انتخاب پردیس
۴-۳- مشخصات اراضی موجود در دانشگاهها
۴-۴- دانشگاه آزاد اسلامی
۴-۴-۱-تاریخچه دانشگاه آزاد اسلامی در سطح کشور
۵- تاریخچه آموزش معماری در غرب و جهان
۵-۱- بوزار فرانسه
۵-۲- باهاوس
۵-۲-۱- اصول سیستم آموزشی بعد از اصلاح
۵-۲-۲- هدف دوره آموزشی باهاوس
۵-۳- دانشکده معماری لندن
۵-۴- مدارس معماری در ایتالیا
۵-۵- روش آموزش معماری در آمریکای شمالی
۵-۶- دانشگاه معماری A.A
۵-۶-۱- امکانات دانشگاه
۵-۷- دانشکده MIT
۶- آموزش معماری در ایران
۶-۱- آموزش معماری قبل از تأسیس دانشگاه
۶-۲- آموزش معماری بعد از تأسیس دانشگاه
۶-۳- مدارس معماری ایران
۶-۳-۱- دانشکده هنرهای زیبا (هنرکده مروی)
۶-۳-۲- دانشکده ملی (شهید بهشتی)
۶-۳-۳- دانشگاه علم و صنعت
۷- نظر صاحب نظران در مورد سیستم آموزش هنر و معماری در
گذشته و حال در ایران
۷-۱-۱- مهندس منوچهر سلیمانی پور
۷-۱-۲- دکتر ایرج اعتصامی
۷-۱-۳- دکتر هادی ندیمی
۷-۲- جمع بندی گفته های صاحب نظران و ارائه پیشنهادات و راهکارها
۷-۲-۱- دروس نظری
۷-۲-۲- درس کارگاهی
۷-۲-۳- راهکارها در مرحله برنامه ریزی
۸- چکیده مطالب و نتیجه گیری
۹- کانون معماران جوان
۹-۱- هدفهای کانون
۹-۲- شرایط ویژه عضویت در کانون
۹-۳- شرایط خروج و عضویت
۹-۴- ارکان کانون
۹-۵- هیئت مدیره
فصل سوم مطالعات تطبیقی
۱- دانشگاه MIT
۲- کانون فارغ التحصیلان اقتصاد دانشگاه شهید بهشتی
۳- کانون مهندسین فارغ التحصیل دانشکده فنّی دانشگاه تهران
۴- کانون فارغ التحصیلان دانشکده مخابرات
۵- کانون فارغ التحصیلان دانشگاه آزاد اسلامی
۶- خانه هنرمندان ایران
۶-۱- اساسنامه خانه هنرمندان ایران
۶-۲- فعالیتهای خانه هنرمندان ایران
۶-۳- تالار بتهوون
۶-۴- نگارخانه مرتضی ممیز
فصل چهارم مطالعات زمینه
۱- مطالعات شهر مشهد
۱-۱- مطالعات تاریخی شهر مشهد
۱-۲- پیدایش شهر مشهد
۱-۳- شناخت شهر مشهد
۱-۳-۱- بررسی های کلی در مقیاس شهر
۱-۳-۱-۱- موقعیت جغرافیایی شهر مشهد
۱-۳-۱-۲- شناخت استخوان بندی شهر مشهد
۱-۳-۱-۳- محورهای شاخص شهر مشهد به لحاظ نقش ارتباطی و یا
سیمای شهری
۱-۳-۱-۴- نقاط شاخص شهر مشهد
۱-۳-۲- توسعه شهر مشهد در آینده
۱-۳-۲-۱- بررسی اجمالی گسترش غربی شهر
۱-۳-۲-۲- مساحت شهر و کاربری های اراضی طرح جامع (۹۵-۷۰)
۱-۴- بررسی شرایط اقلیمی
۱-۴-۱- وزش باد
۱-۴-۲- تابش آفتاب
۱-۴-۳- بررسی وضعیت حرارتی هوا در شب و روز
۱-۴-۴- مواقع گرم و سرد سال
۱-۴-۵- جهت استقرار ساختمان
۱-۵- بررسی های جمعیتی شهر مشهد
۱-۵-۱- جمعیت شهر مشهد
۱-۵-۲- جمعیت شناور شهر مشهد
فصل پنجم سایت آنالیز
فصل ششم تحلیل
۱- برنامه فیزیکی پروژه
۱-۱- طبقه بندی فضاهای اصلی و فرعی به طور کلّیفضاهای آموزشی
۱-۱-۱- فضاهای رفاهی و خدماتی
۱-۱-۲- مشخصات فضاهای آموزشی
۱-۱-۳-۲- کارگاهها
۱-۱-۳-۳- کتابخانه
۱-۱-۴- تسهیلات مطالعات انفرادی
۱-۱-۴-۱- مشخصات فضاهای قرائت
۱-۱-۵- سالن تئاتر و اجتماعات
۱-۱-۶- نمایشگاه
۱-۱-۷- مشخصات فضاهای اداری
۱-۱-۸- ضوابط طراحی در گروه فضاهای رفاهی و خدماتی
۱-۱-۸-۱- آشپزخانه
۱-۱-۹- تأسیسات ساختمانی
۱-۱-۱۰- گروه معماری
۱-۱-۱۱- جمعیت ورودی سالانه و نهایی
۱-۱-۱۲- کادر اداری و خدماتی مورد نیاز
۱-۱-۱۳- مرکز اداری کانون
۱-۱-۱۴- عوامل موثر در برنامه ریزی فیزیکی
۱-۱-۱۵- تفکیک و توزیع فضاها و طبقات
۱-۱-۱۶- تعیین ظرفیت و نوع فضاها
۱-۱-۱۷- تعیین ظرفیت، تعداد و سطح فضاهای آموزشی
۱-۱-۱۸- فضاهای مورد نیاز برای دروس عملی
۱-۱-۱۹- تعیین ظرفیت، تعداد و سطح فضاهای کمک آموزشی
۱-۱-۲۰- سالن اجتماعات
۱-۱-۲۱- نمایشگاه
۱-۱-۲۲- مرکز کامپیوتر
۱-۱-۲۳- فضاهای اداری
۱-۱-۲۴- فضاهای کمک آموزشی مربوط به هریک از گروه معماری
۱-۱-۲۴-۱- اداری گروه
۱-۱-۲۴-۲- کتابخانه و آرشیو پروژه ها
۱-۱-۲۴-۳- اتاقهای مشاوره پروژه
۱-۱-۲۴-۴- اتاقهای اعضاء هیئت علمی
۱-۱-۲۴-۵- سالن نگهداری پروژه ها و ماکت ها
۱-۱-۲۵- جداول فضایابی – فضاهای کمک آموزشی
۱-۱-۲۶- تعیین ظرفیت و سطح فضاهای رفاهی – خدماتی
۱-۱-۲۷- سالن غذاخوری
۱۲- دیاگرام ارتفاعی
۳- سازه
۳-۱- عناصر سازه اساسی ساختمان
۳-۲- تاریخچه فولادسازی
۳-۳- ساختمان فولادی
۳-۴- نتیجه گیری
۴- تأسیسات
۴-۱- دستگاه مبرّد جذبی
۴-۲- سیستم تولید آب داغ
۴-۳- تأسیسات آبرسانی
۴-۴- نحوه تأمین و مخزن ذخیره آب
۴-۵- آتش نشانی
۴-۶- لوله کشی فاضلاب و آب باران
۴-۷- هواکش ها (VENT)
۴-۸- تأسیسات آشپزخانه
۴-۹- تهویه موتورخانه
۵- آسانسور
۵-۱- اجزای اصلی یک آسانسور
فصل هفتم معرفی طرح
۱- معرفی طرح۲۸۸
۱-۱- مخاطب
۲- ایده طراحی
۲-۱- نظام خاص فضاهای آموزشی
۲-۲- قابلیت استقرار توده و فضا در نقاط مختلف سایت
۲-۳- نور
۳- مشخصات کالبدی
۳-۱- تحلیل فرم
۳-۲- خط آسمان
۳-۳- مصالح
فصل هشتم
منابع و مآخذ