مقدمه: ۱
۱-۱باز شناسی نمایش و هنرهای نمایشی ۹
۱-۱-۱خاستگاه هنر نمایش و چگونگی شکل گیری آن ۹
۲-۱نمای چهار گونه اصلی ساختمان تئاتر ۲۰
۲-۱-۱ صحنه باقوس پرسنیوم ۲۰
۲-۱-۲ صحنه بدون قوس پروسنیوم ( جلو باز ) ۲۰
۲-۱-۳ صحنه سکو مانند ( در جلو دیوار ) ۲۱
۲-۱-۴ صحنه گرد : ۲۱
۲-۱-۵ ارائه چند نمونه: ۲۲
۱-۳تئاتر امروز ، مکاتب نو ، آزادی ۲۶
۱-۴تئاتر در قرن بیستم : ۳۰
۱- ۵آثار معماران معاصر در طراحی تماشاخانه های مدرن ۳۵
۱-۵-۱تئاتر انیستو تکنولوژی Carnedie : ۴۰
۱-۵-۲تئاتر مدور اثر ماریو بوتا: ۴۱
تصویر نماها و برشهای تئاتر مدور ۴۳
۱-۶گذری بر تاریخ نمایش در ایران ۴۴
۱- جام گیتی نما : ۴۴
۲- سرودهای اوستا و مراسم خواندن سرودها : ۴۴
۱-معرکه : ۴۸
۲-لعبت باز ی : ۵۰
۳-نمایش مصیبت ( تعزیه ) : ۵۱
۱-۶-۱ نمایش ایرانی در مقیاس غربی ۵۷
۱-۶-۲ ویژگی ها و اصول نمایش ایرانی: ۵۸
۱-۶-۳گونه های مختلف نمایش به لحاظ محتوا ۶۱
۱-۶-۳-۱ نمایش مذهبی: ۶۱
۱-۶-۳-۱ نمایش ملی و محلی ۶۱
۱-۶-۴گونه های مختلف نمایشاز لحاظ نحوه اجرا ۶۱
۱-۶-۴-۱ نمایش های سیار ۶۱
۱-۶-۴-۲ نمایش های ثابت ۶۲
۱-۷تکیه دولت ، اولین تأتر ایرانی ۶۲
۲-۱ شناخت ملزومات محتوایی و بیانی فضا و معماری ۶۹
۲-۲ خانهای برای یک هنر نمادین ۶۹
۲-۳ خصوصیتهای معماری و بایدهای یک فضای نمایشی ۷۱
۲-۳-۱ گنجایش سالن ۷۲
۲-۳-۲ محدودیت دید ۷۳
۲-۳-۳ محدودیت صدا ۷۳
۲-۳-۴ انواع گنجایش سالن تئاتر ۷۴
۲-۳-۵ سالن نمایش و صحنه ۷۵
تئاتر ایوانی ۷۵
۲-۳-۵ ورودی و انتظار تماشاگران ۷۷
۲-۳-۵-۱ ورودی ۷۷
۲-۳-۵-۲ فضای انتظار ۷۸
۲-۳-۵-۳ ورودیهای سالن نمایش ۷۹
۲-۳-۶ جدایی صوتی ۸۰
۲-۳-۷ رختکنها ۸۰
۲-۳-۸ تعداد توالتها ۸۱
۲-۳-۹ تریا ۸۱
۲-۳-۱۱ دسترسی معلولین ۸۳
۲-۳-۱۲ صحنه ۸۴
۲-۳-۱۳ صحنه و حوزههای پیرامون آن ۸۵
۱- صحنه ۸۵
۲- فضای کناری صحنه ۸۶
۳- فضای پشت صحنه ۸۶
۴- ارکستر یا جایکاه ارکستر ۸۷
۵- سوفلر ۸۸
۲-۳-۱۴ صحنه و سیستمهای جایگزینی آن ۸۸
۱- صحنههای جانبی ۸۹
۲- صحنه گردان ۹۰
۳- صحنه آسانسوری ۹۱
۲-۳-۱۵ پشت صحنه ۹۱
۲-۳-۱۶ مسیرهای ارتباطی ۹۲
۲-۳-۱۷ ورودیهای صحنه ۹۳
۲-۳-۱۸ اتاق سبز ۹۴
۲-۴ انواع نمایش از نظر وسعت اجرا ۹۴
۲-۴-۱ نمایش عمومی و درام سمفونیک ۹۴
مشخصات عمومی ۹۴
۲-۴-۲ اپرای بزرگ ۹۶
پرسنیوم ( صحنه ) ۹۷
۲-۴-۳ نمایش فرم ۹۸
۲-۴-۴ کمدی موزیکی و درام موزیکی ۹۹
۲-۴-۵ درام تئاتری ۱۰۲
ساختمان تئاتر ۱۰۴
۳-۱استانداردهای طراحی سالن های نمایش ۱۰۵
۳-۱-۱دید تماشاگران ۱۰۵
۳-۱-۱-۱خطوط دید ۱۰۵
خطوط دید عمودی ۱۰۷
۳-۱-۲عمق تماشاخانه ۱۰۸
۳-۱-۳راهروهای داخل سالن نمایش ۱۰۹
۳-۱-۴انحناء ردیف های صندلی ۱۱۰
۳-۱-۵دید در صحنه میدانی ۱۱۰
۱- شیب تماشاخانه ۱۱۰
۲-شیب کف انحناء ردیف ها ۱۱۲
۳-۱-۶ترتیب جایگاه تماشاگران ۱۱۲
۱- طراحی صندلی ها ۱۱۳
۲-صندلی برای معلولین ۱۱۴
۳-۲شرایط انتقال صدای صحنه به تماشاگران : ۱۱۵
۳-۳نیازهای آکوستیکی ۱۱۶
۳-۳-۱خلاصه نیازهای آکوستیکی ۱۱۶
۳-۳-۲بلندی مناسب ۱۱۷
۳-۳-۳پخش صوت: ۱۱۸
۳-۳-۴کنترل واخنش ۱۱۹
۳-۴ارائه یک نمونه : ۱۱۹
۳-۵تجهیزات صحنه ۱۲۲
۳-۵-۱ میله های بالابرو تأسیسات بالای صحنه ۱۲۲
۳-۵-۲ نورپردازی ۱۲۳
۳-۵-۳ صدا ۱۲۴
۳-۵-۴ سیستم ایمنی ۱۲۴
۴- نمونههای مجموعه نمایشی در ایران امروز ۱۲۵
۴-۱ تئاتر شهر تهران ۱۲۶
۴-۱-۱ سالن اصلی مجموعه ۱۲۷
۴-۱-۲ اندازههای سالن اصلی تئاتر شهر عبارتند از : ۱۲۹
۴-۱-۲ اندازههای سالن اصلی تئاتر شهر عبارتند از : ۱۳۰
۴-۲ تالار وحدت تهران ۱۳۱
۴-۳ تالار سنگلج ۱۴۲
۴-۳-۱ اتاق فرمان ۱۴۶
۴-۴ تالار مولوی ۱۴۶
۵-۱مجمع شیزوکاو و مرکز هنرهای گرانشیپ ۱۴۷
۵-۲تئاتر اسپنسر برای هنرهای نمایشی ۱۵۷
۵-۳تئاتر مارکانت ۱۶۴
Markent Theater ۱۶۴
۵-۴آمفی تئاتر های مدرن: ۱۷۱
۵-۴-۱تئاتر مدور اثر ماریو بوتا ۱۷۱
فصل ششم ۱۷۶
اقلیم ۱۷۶
۶-۱ ویژگیهای اقلیمی تهران ۱۷۷
۶-۱-۱ دما ۱۷۹
۶-۲ میزان بارش ۱۸۰
۶-۲-۱ رطوبت نسبی ۱۸۰
۶-۲-۲ روزهای یخبندان ۱۸۱
۶-۲-۳ روزهای بارانی ۱۸۲
۶-۳ ویژگیهای جغرافیایی ۱۸۵
موقعیت جغرافیایی شهر تهران ۱۸۵
۶-۴ موقعیت طبیعی شهر تهران ۱۸۶
۶-۴-۱ وضعیت لرزهخیزی شهر تهران ۱۸۷
۶-۴-۲ منابع آب استان تهران ۱۸۸
۶-۵ معماری همساز با اقلیم ۱۸۹
۶-۶ ویژگیهای اقلیمی سایت مورد نظر ۱۹۰
۶-۶-۱ روشهای دستیابی به اهداف عمده طراحی اقلیمی در اقلیم معتدل ۱۹۱
۶-۷ انتخاب فرم و جهت ساختمان در رابطه با اقلیم ۱۹۴
۶-۷-۱ تأثیر جهات تابش خورشید در استقرار ساختمان ۱۹۵
۶-۷-۲ تأثیرات جهات وزش باد در استقرار ساختمان ۱۹۸
فهر ست منابع: ۲۰۰
قدمت تئاتر و هنرهای نمایشی در ایران نیز همچون سایر تمدن های دیرینه ی
دنیا به هزاران سال پیش می رسد ، آنجا که بشر از روی غریزه و فطرت به تقلید
از سایر موجودات می پرداخت و یا در آئین های شکار و نیایش به نوعی این میل
باطنی را آشکار می کرد. سنگ نوشته ها و تصاویر حجاری شده دوران های
هخامنشی و پیش تر از آن گواهی هستند بر این ادعا .
Amphi theater plans - نقشه Amphi theater - نقشه آمفی تئاتر - پلان آمفی تئاتر - رساله آمفی تئاتر
آمفی تئاتر Amphi theater
در این میان پرسشی که ممکن است در ذهن هر کس ایجاد شود این است که چگونه در
هیچ یک از کتب تاریخ تئاتر اشاره ای به تئاتر ایران نشده است و یا آن قدر
مختصر بوده که می توان از آن چشم پوشی کرد ؟ در پاسخ به این سئوال به نظر
می رسد که دو دلیل عمده وجود دارد : نخست آن که اسناد و منابع تاریخی در
این باره بسیار اندک و ناپیوسته است . دوم آنکه در این کتب به طور کلی به
تئاتر کشورهایی پرداخته شده که در فرآیند رشد و توسعه ی تئاتر امروز جهان
مؤثر بوده اند. درباره ی تاریخ تمدن و فرهنگ ایران تا کنون بررسی کامل و
منظمی صورت نگرفته و این امر در مورد تئاتر ایران نیز صادق است . تصور آنکه
نوعی سنت تئاتری در جامعه ای وجود نداشته باشد ، مشکل یا شاید غیرممکن است
. از طرف دیگر کلیه ی شکل های نمایشی سنتی و نوین ایران را می توان در
تئاتر ملل دیگر ردیابی کرد .
ایران به واسطه ی موقعیت ویژه ی جغرافیایی ، سازمان گسترده ی دولتی ، و
تنوع فرهنگی خود همواره در میان کشورهای خاورمیانه و خاورنزدیک جایگاه
بلندی داشته است . اما این سرزمین کهنسال از آغاز درگیر جنگ و ویرانی و
تماس های مداوم با کشورهای جهان بوده است و به خاطر همین ارتباط های مداوم
از طریق تجارت و جنگ ، بسیاری از پدیده های فرهنگی ایران با کشورهای دیگر
نقاط مشترک فراوان پیدا کرده است . تماس با یونان و مصر باستان ، جنگ با
روم و بیزانس و پذیرفتن اسلام ، فرهنگ ایران را غنا و تنوع عظیم بخشیده است
، چنان که تمیز فرهنگ اصیل ایرانی از غیرایرانی کاری دشوار و شاید
غیرضروری می نماید.
Amphi theater plans - نقشه Amphi theater - نقشه آمفی تئاتر - پلان آمفی
تئاتر - رساله آمفی تئاتر - نقشه نئاتر شهر - پلان تئاتر شهر
رساله تئاترشهر
محققان گاه بدانجا می رسند که مثلاً می گویند «دیونوسوس» ، یکی از خدایان
اساطیری یونان ،در اصل خدائی آریایی به نام «دیوانوشه» بوده است .
به گفته «پلوتارک» هنگامی که اسکندر وارد ایران شد ، در شهرهای کرمان و
همدان تماشاخانه هایی وجود داشته است. در تاریخ بخارا آمده است « مردمان
بخارا در کشتن سیاوش نوحه هاست ، چنان که در همه ولایات معروف است و مطربان
آن را سرودها ساخته و قوالان آن را گریستن مغان خوانند و این سخن زیادت از
سه هزار سال است » . همچنین گفته اند ایرانیان هنگام جنگ شیپور و کرنا می
زدند و دهل هایی را که بر آن زنگوله آویختهبود به صدا در می آوردند و به
هنگام استراحت سربازان یا پس از پیروزی برای سربازان خود نمایش های سرگرمی
بپا می کردند . علاوه بر تماشاخانه های موجود در ایران ، یونانیان نیز برای
تبلیغ فرهنگ و آئین خود تماشاخانه هایی در ایران ساختند .
اما از سویی تئاتر به خاطر طبیعت نقاد و افشاگرانه اش هرگز حاکمان مستبد را
خوش نمی آمد و از سوی دیگر پادشاهان ایرانی خود چندان گرفتار تاخت و تاز و
حفظ بقای خود بودند که حتی مجال پرداختن به یک نمایش رسمی و دولتی را
نداشتند . در چنین شرایطی سنت های جدی نمایشی تنها به صورت نمایش هایی
آئینی و بومی که ریشه در اعماق فرهنگ جامعه دارد به جا می ماند و هر گونه
نوآوری با مقاومتی جدی روبرو می شود . بنابراین نمایشگران آزاد و حرفه ای
اگر وجود داشته باشند ، برای جلب تماشاگر ناچار به دلقکی (طلحگی) و مسخرگی
روی می آورند و در نتیجه مهر بی ارزشی می خورند . چون بی ارزشند از حلقه
فرهیختگان جامعه دور می مانند و چون مطرود و مکروهند ، عوامانه و گمنام می
مانند . نمایش هنگامی در میان توده های مردم رواج می یابد که بتواند خواسته
ها و آمال آنان را نقل کند و وقتی اجازه این کار را ندارد ، توده ی مردم
نیز گرایشی بدان نشان نمی دهد و حمایت خود را از آن سلب می کند.
قدمت تئاتر و
هنرهای نمایشی در ایران نیز همچون سایر تمدن های دیرینه ی دنیا به هزاران
سال پیش می رسد ، آنجا که بشر از روی غریزه و فطرت به تقلید از سایر
موجودات می پرداخت و یا در آئین های شکار و نیایش به نوعی این میل باطنی را
آشکار می کرد. سنگ نوشته ها و تصاویر حجاری شده دوران های هخامنشی و پیش
تر از آن گواهی هستند بر این ادعا .
در این میان پرسشی که ممکن است در ذهن هر کس ایجاد شود این است که چگونه
در هیچ یک از کتب تاریخ تئاتر اشاره ای به تئاتر ایران نشده است و یا آن
قدر مختصر بوده که می توان از آن چشم پوشی کرد ؟ در پاسخ به این سئوال به
نظر می رسد که دو دلیل عمده وجود دارد : نخست آن که اسناد و منابع تاریخی
در این باره بسیار اندک و ناپیوسته است . دوم آنکه در این کتب به طور کلی
به تئاتر کشورهایی پرداخته شده که در فرآیند رشد و توسعه ی تئاتر امروز
جهان مؤثر بوده اند. درباره ی تاریخ تمدن و فرهنگ ایران تا کنون بررسی کامل
و منظمی صورت نگرفته و این امر در مورد تئاتر ایران نیز صادق است . تصور
آنکه نوعی سنت تئاتری در جامعه ای وجود نداشته باشد ، مشکل یا شاید
غیرممکن است . از طرف دیگر کلیه ی شکل های نمایشی سنتی و نوین ایران را می
توان در تئاتر ملل دیگر ردیابی کرد .
ایران به واسطه ی موقعیت ویژه ی جغرافیایی ، سازمان گسترده ی دولتی ، و
تنوع فرهنگی خود همواره در میان کشورهای خاورمیانه و خاورنزدیک جایگاه
بلندی داشته است . اما این سرزمین کهنسال از آغاز درگیر جنگ و ویرانی و
تماس های مداوم با کشورهای جهان بوده است و به خاطر همین ارتباط های مداوم
از طریق تجارت و جنگ ، بسیاری از پدیده های فرهنگی ایران با کشورهای دیگر
نقاط مشترک فراوان پیدا کرده است . تماس با یونان و مصر باستان ، جنگ با
روم و بیزانس و پذیرفتن اسلام ، فرهنگ ایران را غنا و تنوع عظیم بخشیده است
، چنان که تمیز فرهنگ اصیل ایرانی از غیرایرانی کاری دشوار و شاید
غیرضروری می نماید.
رساله تئاترشهر
محققان گاه بدانجا می رسند که مثلاً می گویند «دیونوسوس» ، یکی از
خدایان اساطیری یونان ،در اصل خدائی آریایی به نام «دیوانوشه» بوده است .
به گفته «پلوتارک» هنگامی که اسکندر وارد ایران شد ، در شهرهای کرمان و
همدان تماشاخانه هایی وجود داشته است. در تاریخ بخارا آمده است « مردمان
بخارا در کشتن سیاوش نوحه هاست ، چنان که در همه ولایات معروف است و مطربان
آن را سرودها ساخته و قوالان آن را گریستن مغان خوانند و این سخن زیادت
از سه هزار سال است » . همچنین گفته اند ایرانیان هنگام جنگ شیپور و کرنا
می زدند و دهل هایی را که بر آن زنگوله آویختهبود به صدا در می آوردند و
به هنگام استراحت سربازان یا پس از پیروزی برای سربازان خود نمایش های
سرگرمی بپا می کردند . علاوه بر تماشاخانه های موجود در ایران ، یونانیان
نیز برای تبلیغ فرهنگ و آئین خود تماشاخانه هایی در ایران ساختند .
اما از سویی تئاتر به خاطر طبیعت نقاد و افشاگرانه اش هرگز حاکمان مستبد را
خوش نمی آمد و از سوی دیگر پادشاهان ایرانی خود چندان گرفتار تاخت و تاز و
حفظ بقای خود بودند که حتی مجال پرداختن به یک نمایش رسمی و دولتی را
نداشتند . در چنین شرایطی سنت های جدی نمایشی تنها به صورت نمایش هایی
آئینی و بومی که ریشه در اعماق فرهنگ جامعه دارد به جا می ماند و هر گونه
نوآوری با مقاومتی جدی روبرو می شود . بنابراین نمایشگران آزاد و حرفه ای
اگر وجود داشته باشند ، برای جلب تماشاگر ناچار به دلقکی (طلحگی) و مسخرگی
روی می آورند و در نتیجه مهر بی ارزشی می خورند . چون بی ارزشند از حلقه
فرهیختگان جامعه دور می مانند و چون مطرود و مکروهند ، عوامانه و گمنام می
مانند . نمایش هنگامی در میان توده های مردم رواج می یابد که بتواند
خواسته ها و آمال آنان را نقل کند و وقتی اجازه این کار را ندارد ، توده ی
مردم نیز گرایشی بدان نشان نمی دهد و حمایت خود را از آن سلب می کند.
- See more at: http://online.farsicad.com/1392/09/amphi-theater-resale/#sthash.Io4OSBx4.dpuf